- نویسنده موضوع
- #61
روشی که قرار بود باهاش تا پیش خدا هم همراهش برم، خب قطعا سِری تشریف داره.
ترجیحاً فعلا باید تمام نیروی خودم رو برای مقابله با این موضوع جمع میکردم.
حسابی که خالی از انرژی شدم پهن شدم روی زمین، آهنگ همینطور برای خودش پخش میشد؛ و من هیچ واکنشی نسبت بهش نشون ندادم.
صداهای گنگی پیچید توی سرم:
(- رها، تو به خودت قول دادی!
- من هيچ قولی به خودم ندادم.
- نوید رو یادته؟ یادت رفت برای کاری که در قبالش کردی؛ چقدر خود خوری کردی.
- صفتی رو که اصلا نمیشناسم رو بهم نبند.
- پس چرا وقتی سایهی سیاه بهت پیشنهاد معامله داد رد کردی؟
- اون معامله با کارم رو کرد، من هم کارم برام مهمه.
- نوید هیچی، میترا اون وسط چی بود؟
- میترا مهره حذف شده بود، باید میرفت.
- رها، تو رسماً هیچ کاری نکردی همه حرفهایی که زدی در حد همون حرف بوده؛ تو حتی به خودت پایبند نشدی، تو به خودت هم دروغ گفتی و اِلا حاشیه کار و بارت رو وسط نمیکشیدی.
- نکنه یادت رفته بابت ندونم کاری اون ت*و*له صگ چه تاوانی من دادم؟ یادت رفته عذابی که متحمل شدم، ردش هنوز روی جونم مونده.
- اون تقصیر خودت بود، تو خودت اون رو لو دادی.
- من کاری نکردم اون خودش، خودش رو لو داد)
جیغی کشیدم و دستهام رو روی گوشم گذاشتم:
- از توی سرم گمشو بیرون بیهمه چیز.
من هیچ کاری نکردم، هرکاری بود زیر سر خودشون بود؛ نه من.
نفسم رو کلافه دادم بیرون، الان وقت عذاب دادن فکری خودم نبود، باید فکر نعیم میبودم که به زودی میرسید اینجا؛ و من هیچ کاری نکردم.
ترجیحاً فعلا باید تمام نیروی خودم رو برای مقابله با این موضوع جمع میکردم.
حسابی که خالی از انرژی شدم پهن شدم روی زمین، آهنگ همینطور برای خودش پخش میشد؛ و من هیچ واکنشی نسبت بهش نشون ندادم.
صداهای گنگی پیچید توی سرم:
(- رها، تو به خودت قول دادی!
- من هيچ قولی به خودم ندادم.
- نوید رو یادته؟ یادت رفت برای کاری که در قبالش کردی؛ چقدر خود خوری کردی.
- صفتی رو که اصلا نمیشناسم رو بهم نبند.
- پس چرا وقتی سایهی سیاه بهت پیشنهاد معامله داد رد کردی؟
- اون معامله با کارم رو کرد، من هم کارم برام مهمه.
- نوید هیچی، میترا اون وسط چی بود؟
- میترا مهره حذف شده بود، باید میرفت.
- رها، تو رسماً هیچ کاری نکردی همه حرفهایی که زدی در حد همون حرف بوده؛ تو حتی به خودت پایبند نشدی، تو به خودت هم دروغ گفتی و اِلا حاشیه کار و بارت رو وسط نمیکشیدی.
- نکنه یادت رفته بابت ندونم کاری اون ت*و*له صگ چه تاوانی من دادم؟ یادت رفته عذابی که متحمل شدم، ردش هنوز روی جونم مونده.
- اون تقصیر خودت بود، تو خودت اون رو لو دادی.
- من کاری نکردم اون خودش، خودش رو لو داد)
جیغی کشیدم و دستهام رو روی گوشم گذاشتم:
- از توی سرم گمشو بیرون بیهمه چیز.
من هیچ کاری نکردم، هرکاری بود زیر سر خودشون بود؛ نه من.
نفسم رو کلافه دادم بیرون، الان وقت عذاب دادن فکری خودم نبود، باید فکر نعیم میبودم که به زودی میرسید اینجا؛ و من هیچ کاری نکردم.