عنوان:
عنوان رمان یکی از ارکان مهم تو رمان نویسی هست. عنوان رمان نباید کلیشهای یا تکراری باشه. بهتره از اسامی ترکیبی استفاده کنیم که عنوان نباید طولانی باشه. عنوان انتخابی شما زندانی افکار کلیشهای یا تکراری نبود، یه اسم ترکیبی بود،طولانی هم نبود. عنوان شما با ژانر، جلد، خلاصه و محتوای رمان همگاهنگی داشت.
ژانر:
ژانر عاشقانه: رمانی که حول رابطهی عاطفی و رمانتیک دو نفر شکل میگیره، گاهی موانعی بر سر راهشون به وجود میآید و عموماً پایانی خوش دارد. تو خیلی از رمانها این ژانر با ژانرهای دیگه ترکیب میشه و یکی از موضوعات فرعی قصه رو شکل میده. برای مثال ممکنه تو رمان جنایی یا ترسناک، بین شخصیتها رابطهای عاشقانه شکل بگیره و بخشی از داستان رو بهپیش ببره.
ژانر تراژدی: داستانی که حول رابطهی عاطفی و رمانتیک دو نفر شکل میگیرد، گاهی موانعی بر سر راهشان به وجود میآید و عموماً پایانی خوش دارد. در خیلی از رمانها این ژانر با دیگر ژانرها ترکیب میشود و یکی از موضوعات فرعی قصه را شکل میدهد. برای مثال ممکن است در یک رمان جنایی یا ترسناک، بین شخصیتها رابطهای عاشقانه شکل بگیرد و بخشی از داستان را بهپیش برد.
ژانر با عنوان، جلد، خلاصه و محتوای رمان هماهنگی داشت.
خلاصه:
یه خلاصه باید ویژگیهای زیر رو داشته باشه:
۱. نه زیاد کوتاه و نه زیاد طولانی باشه.
۲. کنجکاو کننده باشه.
۳. آخرش با یه سوال کلیدی که ذهن خواننده رو مشغول کنه همراه باشه.
۴. کل ابده رو لو نده.
۵. با عنوان، ژانر، ارتبا داشته باشه.
رمان شما هر پنج ویژگی رو به همراه داشت.
جلد:
عکس جلد که دختری با قفس در قسمت سر هست با عنوان زندانی افکار هماهنگی داره. رنگ تیره و فضای غمگین حاکم تو جلد رمان به خوبی به ژانر تراژدی اشاره میکنه. حلد با عنوان و ژانر کاملا هماهنگی داره.
مقدمه:
خیلیها فکر میکنند مقدمه برای رمان لازم نیست؛ ولی مقدمه یه جرقه تو ذهن نویسنده ایجاد میکنه. رمان شما فاقد مقدمه بود.
شروع:
شروع باید جذاب باشه، با یکی از ژانر ها همخوانی داشته باشه. شروع شما با ژانر تراژدی همراه بود و کلیشهای نبود. خواننده رو کنکجاو به خوندن ادامه رمان میکرد.
زاویه دید و بافت:
زاویه دید: زاویه دید به دو گروه تقسیم میشه گروه اول رو اول شخص مفرد (من) و گروه دوم رو سوم شخص مفرد (او) میگن. زاویه دید اول شخص یعنی راوی خود شخصیت اصلی رمان و زاویه دید سوم شخص یعنی دانای کل راوی رمان هست.
برای انتخاب زاویه دید باید به تعداد شخصیتای اصلی رمان نگاه کنیم اگه تعداد کم بود از زاویه دید اول شخص و اگه زیاد بود سوم شخص رو انتخاب میکنیم و تا آخر همون رو ادامه میدیم. زاویه دید درست بود.
بافت: بافت هم دو نوع داریم، بافت عامیانه و بافت ادبی. تو رمان شما از بافت ادبی استقاده شده بود.
شخصیت پردازی:
شخصیتهای رمان شما آناهل، برادر آناهل، پدر و مادر آناهل بودند.
آناهل یه فرد درونگرا و افسرده بود. برادر آناهل مثل به حامی و دلسوز بود. بقیه شخصیتای رمان زیاد به شخصیت پردازیشون خوب نبود و خواننده متوجه نمیشد چجور شخصیتایی دارند مخصوصا پدر و مادر آناهل. روی شخصیت پردازی بیشتر باید توجه کنید.
توصیفات:
۴ گروه توصیف داریم: ۱. حالات. ۲. احساسات. ۳. مکان. ۴. چهره.
۱. حالات: به حالتایی که شخصیت داره اساره میکنه. از این نوع توصیف تو رمانتون استفاده شده بود.
۲. احساسات: به احساسی که شحصیت تو موقعیتهای مختلف داره اساره میکنه. از این نوع توصیف هم تو رمانتون به خوبی استفاده شده بود.
۳. توصیف مکان: این توصیف تو رمان وجودش الزامیه و باید به صورت گام به گام انجام بشه. زیاد از این توصیف استفاده نشده بود.
۴. توصیف چهره: توصیف چهره هم مثل توصیف مکان باید به صورت گام به گام انجام بشه. از این توصیف هم زیاد تو رمان استفاده نشده بود.
دیالوگ و مونولوگ:
دیالوگ یعنی صحبت کردن دو شخص باهم. مونولوگ یعنی صحبت کردم شخصیت با خودش.
تعداد دیالوگ و مونولوگ باید باهم توازون داشته باشند. تعداد دیالوگ و مونولوگ تو رمان شما مناسب بود.
سیر و روند:
سیر و روند رمان نباید تند یا کند باشه. اگه تند باشه یعنی نویسنده عجله داره رمان زودتر تموم بشه اگه کند باشه هم خواننده از خوندن خسته میشه و دیگه رمان رو نمیخونه. سیر و روند رمان شما نه تند بود نه کند تعادل توش رعایت شده.
علائم نگارشی:
پست دوم:
واقعاً خوشحالی دارد!؟
واقعاً خوشحالی دارد؟!

اول علامت سوال باید قرار بگیره بهد علامت تعجب تو اکثر پستها اول علامت تعجب و بعد علامت سوال رو گذاشته بودید.
پست بیست:
جالبتر آنکه حتی این خانواده هم با من هم عقیده هستند، من نباید باز میگشتم!
*
سجادهام را جمع میکنم و گوشهی اتاق میگذارم، آرام گام بر میدارم و اجازه میدهم کف پاهایم نرمی فرش کوچک جا گرفته در وسط اتاق را لمس کنند و سرمای سرامیکهای برهنه در گوشه و کنار اتاق از تنش رخت ببندد.
جالبتر آنکه حتی این خانواده هم با من هم عقیده هستند، من نباید باز میگشتم!
***
سجادهام را جمع میکنم و گوشهی اتاق میگذارم، آرام گام بر میدارم و اجازه میدهم کف پاهایم نرمی فرش کوچک جا گرفته در وسط اتاق را لمس کنند و سرمای سرامیکهای برهنه در گوشه و کنار اتاق از تنش رخت ببندد.

وقتی پرش زمانی دارید باید از یه ستاره (***) استفاده کنید؛ ولی شما از یه ستاره استفاده کرده بودید. تو پستهای جلوتر هم از یه ستاره استفاده کرده بودید.
پست چهل و چهار:
ظتنها

تنها

پست چهل و پنج:
همینطور

همینطور

پست چهل و هفت:
لبهابم

لبهایم

ایده:
ایده مهم ترین بخش رمان هست که نباید تکراری یا کلیشهای باشه. ایده رمان شما تکراری یا کلیشهای نبود.