خب خب شبی زیبا گران قد که همه دور هم جمع شده بیده تولد قلی ها رو جسن بگیریم
ولی خب تولد بدون کرم ریزی اصلاا کیف نمیده که
کلی نقشه شوم و خفن واسه تولد با همدستی Sepahrad.M کشیدم براتون (خان داداش سپهراد: حرف مفت میزنه میدونه کلش ارشویر میکنه من سپر بلا کرد
من: از کی تو انقدر زرنگ شدی باریکلا حرفم نباشه خواهر کوچیک دلم میخواد هیس شو!)
تم تولد که دیدن چی ساختیم
بریم همچی بچینیم قرار ارشاویر و اریا سوپرایز کنیم قبل اومدنشون به خونه
گفتم این بادکنک با لوله گاز هلیومی کردیم:/
با خان داداش دیدیم چه کنیم نکنیم
الش بعضی که اسم نمیبرم سپهراد ماکانی بودن
بله گفتم اسم نمیبرم اصرار نکن میگم ای بابا "سپهراد ماکانی" بود دیگ اصرار نکن نمیگم ستایش نوچ نمیگم کدوم ادم خسیس بی پول بود.
بله هر بادکنک دونه ۶۰ تومان هیلیومی میکردن ما ام یه عالمه بادکنک میخواستیم
خسیس اقا پول ندادن و باهم دو خواهر برادر فیلسوف به مغزمون اومد با گاز اینکار کنیم
که نصفش ترکوندیم:/
ولی خب قشنگ شد ببینید
بعد گفتیم برای ست شدن با تم بیشتر بریم بادکنک ریسه بگیریم.
دیدیم پولمون ته کشیده رفتیم ور دل نسترن خوندیم :
خان داداش سپهراد: نیترن ای پول ندارم(دروغ میگ خسیسِ) بادکنک چراغ میخوای با بادکنک چراغی تم ست باشه.
من: نسترن ارشاویر و اریا خوشحال میشن ببینن ولی پول نداریم بخریم.
نسترن mah_banoo : میدونم دارین مغزم میخورید پول بدم بگیرین و محو بگردین عزیزانم. جیییییییییییغ:/
ما خوشحال خندان رفتیم از پسر مشت عباس قلی خان بادکنک جذاب گرفتیم
ستایش SETI_G خوشحال شاد خندان
هی
از اون دور می اید هی
اها حالا بیا وسط دست دست
جدی شین این جلف بازیا چیه داشتم میگفتم ستی خوشحال شاد خندان با کیک تو دست میاد میزارش رو میز
کیک واسه هردو با لایه کیک و خامه پر شده مزه آلبالویی و روش با خامه و توت فرنگی تزئین شده.
خان داداش سپهراد: ستا جان برو من مراقب کیکم.
(این شکمو میخواد تهش در بیاره میدونم دیگ بعد به من میگ تو چرا انقدر شکمویی بگو بشر خواهر خودتم /: ستایش این با کیک تنها نزار)
ستایش یک نگاه اندر عاقل سفید میدونه نیت چیه بهش میکنه
یک خوش صدا از ته خونه با پارچه رو میزی بال بال میزنه مقل پرنده که اسونه حدسش کسی نیست جز ریحانه
بلند پارچه دور دستش بالا پایین میکنه میگ:
من یه پرنده کرم کی ام آرزو دارمممم
دنیا با کرم هام دنیا متلاشی کنم
بال بال بزن رو به اسون ها ها لالالا
****
بعد چندساعت بالاخره همچی حل میشه و وسایل کارا تموم شده.
برقا خاموش میکنیم
اسپری برف شادی که گرفتم همراه یک میکروفن بی سر صدا گوشه خونه وایمیستم کنار در... هاها
آریا: آرشاویر چرا کل برق هارو خاموش کردی!؟
آرشاویر: من خاموش نکردم تو اخرین نفر بیرون اومدی قلی!
با تعجب بهم مینگرن.
به نفس SABAN علامت میدم و اشاره میزنم شروع کن اروم پنکه خاموش روشن میکنه هی پرده ها تکون میخوره صدای پنکه پخش میشه... پسرا با تعجب کمی استرس تاریکی متلعق خونه نگاه میکنن
نوبت ریحانه که صدا های عجیب و غریب از خود به در میده:/
اشاره به ارام ARAM میکنم در با شدت میلرزونه داد پسرا هوا میره منم و خان داداش فشفشه میترکونه منم همزمان جیغ میزنم تولدتون مبارک قلی هااااااااااااااا
برق روشن میشه دو برادر رنگ پریده دداریم بیا اینور بازار.
کلی فهش میخوریم کتک واسه این مدل سوپرایز کردنمون بله بله
میریم سراغ اهنگ واسه رقصیدن پسرا گل گلاب
خب حالا باهم بخونین:
حالا اینوری اونوری بالا پایین
حالا چپ و راست عقب و جلو
ارشاویر با رسم شکل در حال رقص()
حالا قر کمر بچرخون بچرخون هو هو
حالا دستا شل دستا شل تکونشون بده
اریا در حال رقص با رسم شکل()
حالا دستا بچرخون هوا کل بکش
هلوووووووووو هلووووووووو
شلله شله اها باریکلا
خان داداش سپهراد درحال رقص با رسم شکل()
خب برادر هاااا بشینین رو صندلی پشت میز کیک بدو بدو شمع باید فوت شه ولی یه اهنگ تقدیمی دارم قبلش با صدای بروبچ
ریحانه ، خودم، خان داداش
بریم به گوشیم بهش
به به چی خوندیم
شعما رو یه فوت ابدار کنید بدو بدو...
هورااااااااااا شعما فوت شد ایشالله صد بیست دوسالگیتون
قسمت مهمش همه با لبخند ملیح بهتون نگاه میکنیم
حان داداش: یک... دو... سه
اسپری خامه ای حملههههههههههه
به به چه کیک های خوشگلی شدین
اینم از این نقشه شوم
بقیشم که تشریفات دیدین خوراکی ها رو که
دهنتون اب میفته دیگ این بخش بزرگ سوپرایز بود تو تولد با خان داداش چیدیم تو ماه رمض ن اخرین روزش دل همتون آب کنیم
خب دوستان این از این داستان تولد هردو که کلی حرص دادیمشون
ایشالله روزی برسه همه کنار هم این جشن ها رو واقعیش بگیریم بخندیم و شادی کنیم...
داستان به پایان رسید
لطفا نظرتون بهم بگین و با واکنش دادن به منم بگین داستان دوست داشتین یا نه!