- تاریخ ثبتنام
- 2023/05/04
- نوشتهها
- 1
- مدالها
- 2
- نویسنده موضوع
- #1
نامکاربری: Yasaman porsaadat
نام و نام خانوادگی Yasaman porsaadat
اثرتون داستان یا رمان هستش؟ داستان کوتاه
نام اثر؟ Mystery میستری
ژانر اثر؟ معمایی
خلاصهای از اثر داستان از جایی شروع شد
من [ لیرن گانس جرت ] هستم ، پدر و مادرم تصمیم گرفتند که باهم برای ادامه تحصیل من ، به جریکو توی امریکا بریم ، من رو توی مدرسه ی ( میستری ) که دانش اموز هاش به طور مرموزی به قتل رسیده بودند اما من و خانواده ام اینو نمیدونستیم و به جز مدیر کسی این رو نمیدونست، مدیر هم مسلما نباید به من و خانواده ام چیزی میگفت چون مدیریت شغلیش به خطر می افتاد . من رو توی مدرسه ی میستری ثبت نام کردند ، من توی خوابگاه خانم مارت فویل اتاق دارم ، من ی هم اتاقی به اسم آنیس گانِت دارم ، انیس مثل من توی رشته ی گیاهان داروییی تحصیل میکرد و دانش اموز سال جدید بود . من از انیس چون مثل خودم توی رشته گیاهان داروییی هست و مثل خودم دختراجتماعی هست ، از آنیس خوشم میاد ، انیس هم همین حس رو نسبت به من داره . من الان ۳ ماهه که توی این مدرسه هستم ، رفتم توی کتابخونه تا ی نگاهی به کتاب ها بندازم ، کتاب تاریخچه مدرسه رو برداشتم و همینطور که داشتم کتاب رو ورق میزدم نگاهم به دختری که ۳ سال قبل بازسازی مدرسه به قتل رسیده بود افتاد ، سال ۲۰۲۰ مدرسه بازسازی شده بود ، جنیتا ماتریج ، اما این زیر تصویرش ننوشته ، نوشته بود جنیتا ماتریج در سال ۲۰۱۷ در رشته ی گیاهان داروییی تحصیل میکرد و از فعالین مدرسه بود...
من از شخصیت جنیتا خوشم اومد و اسم و فعالیت هاش رو یادداشت کرد . از کتابخونه اومدم بیرون و رفتم توی اتاقم تا پروژه ی گروهی که با آند و آنیس داشتم کامل کنم ، بعد که یکم کاملش کردم ، آنیس بهم گفت ساعت
۱۱:۱۰ است بیا بخوابیم ، گفتمباشه من و آنیس خوابیدیم ، فردا پاشدم و آنیس رو هم بیدار کردم ، و گفتم میرم توی مدرسه و یکم دور میزنم ، داشتم میرفتم پایین که ی صدایی بهم گفت : نرو نرو کلید نرو ، با خودم گفتم شاید خیالاتی شدم که یهو ی تصویر محویی از جنیتا رو دیدم ، دویدم و دویدم و رفتم توی اتاقم و زیر پتوم خوابیدم . فردا رفتم توی کتابخونه که بفهمم این تصویر محو و این صدا ها ارتباطش با جنیتا چیه ، رفتم سمت کتاب ،تا خواستم کتاب رو بردارم دیدم ، کتاب از قفسه بیرون نمی یومد، هر کاری کردم بازم در نیومد ، ترسیدم ، خواستم فرار کنم یه دفعه یکی از دانش اموزا جلو ی من رو گرفت و گفت : سلام ، من اِتاست مَکسِر هستم و توی خوابگاه خانم مونتیشیا سیاپِر اتاق دارم، خوشحال میشم بیای و باهم بیشتر اشنا بشیم ، من گفتم : سلام منم لیرن گانس جرت هستم و توی خوابگاه خانم مارت فویل اتاق دارم ، باشه ولی الان حالم خوب نیست اتاست بهم گفت: پس میبیمنت . خواستم برم توی اتاقم که خانم مارت فویل مسئول خوابگاه منو دید و بهم گفت : لیرن چرا آشفته ای ؟ بهشون گفتم : هیچی خانم فویل ، حالم خوبه ، میرم بالا چون معلم رشته مون خانم تانسر بهمون گفته ی پروژه ی گروهی داریم و من هنوز تمومش نکردم که یه دفعه یادم اومد که با آنیس گانت و آند اِستورپ پروژه ی گروهی داره از خانم فویل خداحافظی کردم و به اتاقم رفتم ، هنوز جا خورده بودم که چرا کتاب از قفسه ی کتابخونه بیرون نمیومد چرا و چرا ، رفتم تا پروژه گروهی که با آند و آنیس داشتم رو کامل کنم ، آنیس و آند بهم گفته بودند که قرارشون توی کلاس خانم تانسر هست ، من هم وسایلمو جمع کردم و قدم زدم تا رسیدم توی کلاس ، با خانم تانسر و اند و آنیس سلام کردم و شروع کردیم به تموم کردن پروژه ی گروهی مون تا رسیدیم به بخشی که باید برای جمع کردن نمونه به باغ کوچولویی که توی مدرسمون بود می رفتیم ، وسایلمون رو جمع کردیم و به سمت باغ رفتیم ، من و آنیس و اند باید دنبال قارچ های خوراکی و سمی بگردیم و به خانم تانسر تحویل بدیم ، من هم گفتم از سه جهت تقسیم می شیم ، تا قارچ پیدا کنیم ، اند به سمت شمال ، انیس به سمت غرب و من هم به سمت جنوب باغ رفتم ، همین طور که داشتم دنبال قارچ میگشتم ، یه دفعه آند اومد جلوم و بهم گفت : بیا توی کتابخونه منتظرتیم، من گفتم : آند تو قرار بود از سمت شمال دنبال قارچ های خوراکی و سمی بگردی ، چرا پس الان اینجایی ؟ گفتم : باشه بزار دنبال قارچ ها بگردم ، میام کتابخونه ، اند گفت : باشه ولی زود بیا کارت داریم ، من هم بهش گفتم : باشه میام ،حالا برو ، اند گفت : من رفتم . من بعد از ۲۵ دقیقه گشتن دنبال قارچ ، موفق شدم و ی قارچ خوراکی پیدا کردم و گذاشتم توی کیفم و قدم زنان رفتم توی کتابخونه ، منتظرم اند بودم ، صداش میزنم ، اند ، اند ، کجایی ،من اومدم اند ، همین طور که داشتم دنبال اند میگشتم گوشیم زنگ خورد، اند بود میگه : من و آنیس توی کلاس خانم تانسر هستیم ، الان ۳ ساعت که منتظرتیم تو کجایی ؟ تعجب کردم و به اند گفتم : اند تو به من توی باغ گفتی بیام توی کتابخونه منتظرمید پس تو چرا الان اونجایی ؟ ، به من گفتی میای اینجا ! ، اند میگه : من که اصلا ترو توی باغ از وقتی که جدا شدیم من ترو ندیدم و قارچ سمی پیدا کردم و با آنیس اومدیم توی کلاس خانم تانسر تحویلش دادیم و الانم منتظرتیم . من از شنیدن حرف های آند ، تعجب کردم و گفتم : یعنی چی مگه میشه گوشی رو قطع کردم و با خودم گفتم : من که فقط ۲۵ دقیقه دنبال قارچ ها بودم و ۵ دقیقه با آند حرف زدم و ۱۰ دقیقه توی راه بودم تا برسم چطوری اونها ۳ ساعت منتظر من هستند توی کلاس ، رفتم توی کلاس خانم تانسر و گفتم : سلام اینم قارچ های خوراکی از درخت خوراک مشکی پیدا کردم ، ببخشید خانم تانسر میشه برم توی اتاقم چون حالم خوب نیست ، تانسر گفت : باشه اشکالی نداره . رفتم توی اتاقم و با خودم گفتم : یعنی جی مگه میشه ، توی این مدرسه ی چیزی باهم جور در نمیاد ، این مدرسه یکم برام عجیبه ، خوابیدم ، صبح که بیدار شدم و رفتم سمت تخت آنیس تا بیدارش کنم ، از زیر در نامه ای دیدم ، اول خواستم آنیس رو بیدار کنم ، با خودم گفتم نه ، نمی خواد بزار بخوابه ، رفتم به سمت نامه ، برداشتمش ، توی نامه با نوار قرمز نوشته بود : ( حلش کن ) از طرف J/M که یعنی ج /م ،
برای : لیرن گانس جرت با خودم گفتم : چیو باید حل کنم ، ج / م یعنی کی می تونه باشه ؟
اثر مورد نظر اختصاصی است؟ نه
توضیحات اضافهای دارید؟ (DID NOT ANSWER QUESTION)
میزان آشنایی با سایت؟ متوسط
لینک تشریحات اضافه ندارم
نام و نام خانوادگی Yasaman porsaadat
اثرتون داستان یا رمان هستش؟ داستان کوتاه
نام اثر؟ Mystery میستری
ژانر اثر؟ معمایی
خلاصهای از اثر داستان از جایی شروع شد
من [ لیرن گانس جرت ] هستم ، پدر و مادرم تصمیم گرفتند که باهم برای ادامه تحصیل من ، به جریکو توی امریکا بریم ، من رو توی مدرسه ی ( میستری ) که دانش اموز هاش به طور مرموزی به قتل رسیده بودند اما من و خانواده ام اینو نمیدونستیم و به جز مدیر کسی این رو نمیدونست، مدیر هم مسلما نباید به من و خانواده ام چیزی میگفت چون مدیریت شغلیش به خطر می افتاد . من رو توی مدرسه ی میستری ثبت نام کردند ، من توی خوابگاه خانم مارت فویل اتاق دارم ، من ی هم اتاقی به اسم آنیس گانِت دارم ، انیس مثل من توی رشته ی گیاهان داروییی تحصیل میکرد و دانش اموز سال جدید بود . من از انیس چون مثل خودم توی رشته گیاهان داروییی هست و مثل خودم دختراجتماعی هست ، از آنیس خوشم میاد ، انیس هم همین حس رو نسبت به من داره . من الان ۳ ماهه که توی این مدرسه هستم ، رفتم توی کتابخونه تا ی نگاهی به کتاب ها بندازم ، کتاب تاریخچه مدرسه رو برداشتم و همینطور که داشتم کتاب رو ورق میزدم نگاهم به دختری که ۳ سال قبل بازسازی مدرسه به قتل رسیده بود افتاد ، سال ۲۰۲۰ مدرسه بازسازی شده بود ، جنیتا ماتریج ، اما این زیر تصویرش ننوشته ، نوشته بود جنیتا ماتریج در سال ۲۰۱۷ در رشته ی گیاهان داروییی تحصیل میکرد و از فعالین مدرسه بود...
من از شخصیت جنیتا خوشم اومد و اسم و فعالیت هاش رو یادداشت کرد . از کتابخونه اومدم بیرون و رفتم توی اتاقم تا پروژه ی گروهی که با آند و آنیس داشتم کامل کنم ، بعد که یکم کاملش کردم ، آنیس بهم گفت ساعت
۱۱:۱۰ است بیا بخوابیم ، گفتمباشه من و آنیس خوابیدیم ، فردا پاشدم و آنیس رو هم بیدار کردم ، و گفتم میرم توی مدرسه و یکم دور میزنم ، داشتم میرفتم پایین که ی صدایی بهم گفت : نرو نرو کلید نرو ، با خودم گفتم شاید خیالاتی شدم که یهو ی تصویر محویی از جنیتا رو دیدم ، دویدم و دویدم و رفتم توی اتاقم و زیر پتوم خوابیدم . فردا رفتم توی کتابخونه که بفهمم این تصویر محو و این صدا ها ارتباطش با جنیتا چیه ، رفتم سمت کتاب ،تا خواستم کتاب رو بردارم دیدم ، کتاب از قفسه بیرون نمی یومد، هر کاری کردم بازم در نیومد ، ترسیدم ، خواستم فرار کنم یه دفعه یکی از دانش اموزا جلو ی من رو گرفت و گفت : سلام ، من اِتاست مَکسِر هستم و توی خوابگاه خانم مونتیشیا سیاپِر اتاق دارم، خوشحال میشم بیای و باهم بیشتر اشنا بشیم ، من گفتم : سلام منم لیرن گانس جرت هستم و توی خوابگاه خانم مارت فویل اتاق دارم ، باشه ولی الان حالم خوب نیست اتاست بهم گفت: پس میبیمنت . خواستم برم توی اتاقم که خانم مارت فویل مسئول خوابگاه منو دید و بهم گفت : لیرن چرا آشفته ای ؟ بهشون گفتم : هیچی خانم فویل ، حالم خوبه ، میرم بالا چون معلم رشته مون خانم تانسر بهمون گفته ی پروژه ی گروهی داریم و من هنوز تمومش نکردم که یه دفعه یادم اومد که با آنیس گانت و آند اِستورپ پروژه ی گروهی داره از خانم فویل خداحافظی کردم و به اتاقم رفتم ، هنوز جا خورده بودم که چرا کتاب از قفسه ی کتابخونه بیرون نمیومد چرا و چرا ، رفتم تا پروژه گروهی که با آند و آنیس داشتم رو کامل کنم ، آنیس و آند بهم گفته بودند که قرارشون توی کلاس خانم تانسر هست ، من هم وسایلمو جمع کردم و قدم زدم تا رسیدم توی کلاس ، با خانم تانسر و اند و آنیس سلام کردم و شروع کردیم به تموم کردن پروژه ی گروهی مون تا رسیدیم به بخشی که باید برای جمع کردن نمونه به باغ کوچولویی که توی مدرسمون بود می رفتیم ، وسایلمون رو جمع کردیم و به سمت باغ رفتیم ، من و آنیس و اند باید دنبال قارچ های خوراکی و سمی بگردیم و به خانم تانسر تحویل بدیم ، من هم گفتم از سه جهت تقسیم می شیم ، تا قارچ پیدا کنیم ، اند به سمت شمال ، انیس به سمت غرب و من هم به سمت جنوب باغ رفتم ، همین طور که داشتم دنبال قارچ میگشتم ، یه دفعه آند اومد جلوم و بهم گفت : بیا توی کتابخونه منتظرتیم، من گفتم : آند تو قرار بود از سمت شمال دنبال قارچ های خوراکی و سمی بگردی ، چرا پس الان اینجایی ؟ گفتم : باشه بزار دنبال قارچ ها بگردم ، میام کتابخونه ، اند گفت : باشه ولی زود بیا کارت داریم ، من هم بهش گفتم : باشه میام ،حالا برو ، اند گفت : من رفتم . من بعد از ۲۵ دقیقه گشتن دنبال قارچ ، موفق شدم و ی قارچ خوراکی پیدا کردم و گذاشتم توی کیفم و قدم زنان رفتم توی کتابخونه ، منتظرم اند بودم ، صداش میزنم ، اند ، اند ، کجایی ،من اومدم اند ، همین طور که داشتم دنبال اند میگشتم گوشیم زنگ خورد، اند بود میگه : من و آنیس توی کلاس خانم تانسر هستیم ، الان ۳ ساعت که منتظرتیم تو کجایی ؟ تعجب کردم و به اند گفتم : اند تو به من توی باغ گفتی بیام توی کتابخونه منتظرمید پس تو چرا الان اونجایی ؟ ، به من گفتی میای اینجا ! ، اند میگه : من که اصلا ترو توی باغ از وقتی که جدا شدیم من ترو ندیدم و قارچ سمی پیدا کردم و با آنیس اومدیم توی کلاس خانم تانسر تحویلش دادیم و الانم منتظرتیم . من از شنیدن حرف های آند ، تعجب کردم و گفتم : یعنی چی مگه میشه گوشی رو قطع کردم و با خودم گفتم : من که فقط ۲۵ دقیقه دنبال قارچ ها بودم و ۵ دقیقه با آند حرف زدم و ۱۰ دقیقه توی راه بودم تا برسم چطوری اونها ۳ ساعت منتظر من هستند توی کلاس ، رفتم توی کلاس خانم تانسر و گفتم : سلام اینم قارچ های خوراکی از درخت خوراک مشکی پیدا کردم ، ببخشید خانم تانسر میشه برم توی اتاقم چون حالم خوب نیست ، تانسر گفت : باشه اشکالی نداره . رفتم توی اتاقم و با خودم گفتم : یعنی جی مگه میشه ، توی این مدرسه ی چیزی باهم جور در نمیاد ، این مدرسه یکم برام عجیبه ، خوابیدم ، صبح که بیدار شدم و رفتم سمت تخت آنیس تا بیدارش کنم ، از زیر در نامه ای دیدم ، اول خواستم آنیس رو بیدار کنم ، با خودم گفتم نه ، نمی خواد بزار بخوابه ، رفتم به سمت نامه ، برداشتمش ، توی نامه با نوار قرمز نوشته بود : ( حلش کن ) از طرف J/M که یعنی ج /م ،
برای : لیرن گانس جرت با خودم گفتم : چیو باید حل کنم ، ج / م یعنی کی می تونه باشه ؟
اثر مورد نظر اختصاصی است؟ نه
توضیحات اضافهای دارید؟ (DID NOT ANSWER QUESTION)
میزان آشنایی با سایت؟ متوسط
لینک تشریحات اضافه ندارم
نام موضوع : فرم درخواست توسط Yasaman porsaadat ایجاد شد
دسته : درخواست تایید رمان و داستان