- تاریخ ثبتنام
- 2022/12/12
- نوشتهها
- 332
- مدالها
- 3
- نویسنده موضوع
- #1
بزن!
| اصطلاح | معنا | نحوه کاربرد |
| A blessing in disguise نعمتی نهانی | چیز خوبی که در ابتدا بد به نظر میرسید | به عنوان بخشی از جمله |
| A dime a dozen صدتا یه غاز | چیزی شایع | به عنوان بخشی از جمله |
| Beat around the bush طفره رفتن | نگفتن منظور تان، معمولا چون موذب کننده است. | به عنوان بخشی از جمله |
| Better late than never دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است | دیرتر رسیدن بهتر از این است که هرگز نیایید | به تنهایی |
| Bite the bullet دندان روی جگر گذاشتن | کنار آمدن با چیزی چون اجتناب ناپذیر است | به عنوان بخشی از جمله |
| Break a leg | موفق باشید | به تنهایی |
| Call it a day | متوقف کردن کار کردن روی چیزی | به عنوان بخشی از جمله |
| Cut somebody some slack امان دادن و سهل گرفتن | بیش از حد انتقاد نکن | به عنوان بخشی از جمله |
| Cutting corners | انجام کاری با کاستی به منظور ذخیره زمان یا پول | به عنوان بخشی از جمله |
| Easy does it | آرام باش | به تنهایی |
| Get out of hand از دستمون در رفته! | از کنترل خارج شدن | به عنوان بخشی از جمله |
| Get something out of your system | انجام کاری که قصد آن را داشتید تا بتوانید عبور کنید | به عنوان بخشی از جمله |
| Get your act together خودت رو جمع و جور کن | بهتر کار کن یا رها کن | به تنهایی |
| Give someone the benefit of the doubt | به حرفی که فردی میزند اعتماد کن | به عنوان بخشی از جمله |
| Go back to the drawing board برگرد سر خونه ی اول | دوباره شروع کن | به عنوان بخشی از جمله |
| Hang in there تحمل کن | رها نکن ]بی خیال نشو[ | به تنهایی |
| Hit the sack | بخواب | به عنوان بخشی از جمله |
| It’s not rocket science آپولو نمیخوای هوا کنی | پیچیده نیست | به تنهایی |
| Let someone off the hook | کسی را برای چیزی مسئول ندانستن | به عنوان بخشی از جمله |
| Make a long story short | مختصر گفتن چیزی | به عنوان بخشی از جمله |
| Miss the boat | بسیار دیر است | به عنوان بخشی از جمله |
| No pain, no gain نابرده رنج گنج میسر نمیشود | بایستی برای چیزی که میخواهی، کار کنی | به تنهایی |
| On the ball | موفق بودن در کاری | به عنوان بخشی از جمله |
| Pull someone’s leg سر به سر کسی گذاشتن | شوخی کردن با کسی | به عنوان بخشی از جمله |
| Pull yourself together خودت رو جمع و جور کن! | آرام باش | به تنهایی |
| So far so good | تا به اینجا همه چیز خوب پیش رفته است | به تنهایی |
| Speak of the devil چه حلال زاده! | فردی که الان در مورد حرف میزدیم ظاهر میشود | به تنهایی |
| That’s the last straw دیگه طاقتم تاخت شده | صبر من تمام شده است | به تنهایی |
| The best of both worlds | یک موقعیت ایده آل | به عنوان بخشی از جمله |
| Time flies when you’re having fun | هنگامی که خوش میگذرد متوجه گذر زمان نخواهید شد | به تنهایی |
| To get bent out of shape لب و لوچش آویزون شده! | ناراحت شدن | به عنوان بخشی از جمله |
نام موضوع : اصطلاحات کاربردی
دسته : تحصیلات عمومی_تخصصی