انجمن رمان نویسی پاتوق رمان

Mr.Rasoly
Mr.Rasoly
*من فقط لبخند میزنم تو میفهمی چیجوری خراب کردی😎
Mr.Rasoly
Mr.Rasoly
شنبه باید برین مدرسه😁
ریحانه اسفندیاری
ریحانه اسفندیاری
😂😂😩سوتی دادم؟😂
ریحانه اسفندیاری
ریحانه اسفندیاری
اره ما که نمی‌خواستیم بریم ولی یه اتفاق تو مدرسه افتاد از لج بقیم شده میریم
Mr.Rasoly
Mr.Rasoly
نه
واسه فوتبال گفتم
ریحانه اسفندیاری
ریحانه اسفندیاری
نه بابا ما یک شنبه تعطیلیم می‌خواستیم شنبم نریم
Mr.Rasoly
Mr.Rasoly
یک شنبه واسه چی؟
ریحانه اسفندیاری
ریحانه اسفندیاری
یک شنبه برای بیست تومن ممد تعطیله
قصد داشتم فردا نرم الان این موقع یادم اومدفردا امتحان تخصصی دارم😐😐😐
  • قهقه
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mr.Rasoly
Mr.Rasoly
Mr.Rasoly
فردا با خیال راحت بگیر بخواب
الان دوست داشتم شمارتو میداشتم ساعت پنج صبح بهت زنگ میزدم بیدارت میکردم
ریحانه اسفندیاری
ریحانه اسفندیاری
اتفاقا بیدار شدم رفتم بیرون از سرویس جا موندم برگشتم خونه با همون لباسا خوابیدم تا نه
Mr.Rasoly
Mr.Rasoly
فکر کنم تو عمرم اینقدر نخوابیدم ساعت 12شب شنبه خوابیدم تا پنج عصر امروز😐
ریحانه اسفندیاری
ریحانه اسفندیاری
تو نخوابیدی خدای نکرده به قول حسن جان یه مدت کوتاهی مردی😂😂😂😂😂😂منم الان دلم می‌خواد بخوابم وقتی بیدار شدم ببینم یه هفته گذشته
Mr.Rasoly
Mr.Rasoly
نکته جالبش اینه که خانومم میگه رفتم سر یخچال یک ساندویچ درست کردم خوردم باز رفتم خوابیدم خودم نفهمیده بودم
ریحانه اسفندیاری
ریحانه اسفندیاری
😐😐😐😐خواب خونت افتاده بوده ها😂
Mr.Rasoly
Mr.Rasoly
خیلی عجیب بود در کل
ریحانه اسفندیاری
ریحانه اسفندیاری
بهشش فکر نکن تو طلسم شدی قراره به خون اشام تبدیل بشی
Mr.Rasoly
Mr.Rasoly
اتفاقا خون اشاما کم میخوابن منو ول کنین اصلا بیدار نمیشم
ریحانه اسفندیاری
ریحانه اسفندیاری
پس طلسمت شکسته دوباره به اصل خودت برگشتی
Mr.Rasoly
Mr.Rasoly
ولی تو نه.
ریحانه اسفندیاری
ریحانه اسفندیاری
🤣🤣🤣🤣🤣🤣اون از خدا بی خبری که رو من طلسم گذاشت بعدش با دویستا قفل، قفلش کرد

به جمع خانواده پاتوق خوش آمدید

بر روی دکمه های زیر کلیک کنید

تمامی موضوعات و پست های مکتوب بیانگر دیدگاه نویسنده است و به هیچ وجه بیانگر دیدگاه مدیریت انجمن نیست.

بالا