انجمن رمان نویسی پاتوق رمان

تعارف نداشته باش

سلام شوکااا خوبی خوشی سلامتی

خوبم
چرا حالت گرفتس داداش؟

از یک دوست از یک بی پدر رفیق هاااا هم نامرد شدن خیلی اشکم و در آوردههه این .... در این جای و محضر شما باید ادب رعایت شود و گر نه خوب بلد بودم بهش فوش های آنچنانی بدم هر روز می رم نماشووو عکس اون بی همه چیز و نگاه می کنم

مرد گنده عاشق کی شدی

کی هس چی چی شده به منم بگووووو

اما از این دوست هااای فراموش کار نگاه کن حلللل کنار عکسش نوشتم رفیق بیبی ........... اصلا در پیش شماااا باید ادب رعایت شود نمی دونم چراااا فراموش می کنم

اصلا جذابیتووو کراشووو نگاه کن

دلتم بد پره

ع این همون اکانت فیکم نی؟

عععععععع فهمیدی اون اکانتتتت خجالت نمی کشییی حلللل شوکاااا می گه من ممد صنوبر م تو هم می گی نمی شناسمممم

واقعاااا کههههه راستی می دونی از کجاااا شناختمت از اون پرفایلتتت ناناز راستی می دونی خیلی شبیههه اینههه

الان یادم اومد داش

راستی ...... برات یک شعر آماده کردم برای قومممم های نسیان گر الان نوشتم

و لعنت الله الللع قوممممم نسیان گررررررررر

جرررر بلاخره شناختیش ایشون مسیحن

جررر چند خندم گرفته بود

لعنتی

من به عشق اعتقادی ندارم به شمام توصیه میکنم زندگی بدون اون یه جای گلستان تر و بهتره

سلام پری خانم خوب هستین ؟

قربونت اسد جان خوبی خودت عزیز