بازیگران: رویا نونهالی، مهدی فخیم زاده، دانیال حکیمی و محمد صادقی
تاریخ پخش: ۱۳۸۱
خواب و بیدار را شاید بتوان موفقترین سریال پلیسی تاریخ تلویزیون ایران بعد از انقلاب اسلامی دانست. بدیهی است که این ادعا با درنظرگرفتن مقیاسهای ژانر پلیسی در ایران قابل گفتن است نه استانداردهای جهانی. در این سریال، داستان یک تیم پلیسی کار کشته و ویژه در مقابل یک زن خلافکار حرفهای روایت میشود. این اثر به علت کشمکشهای واقعی و قابل لمس بین ناتاشا و نیروهای زبده پلیس مورد استقبال اکثر مردم و مخاطبان قرار گرفت. فخیم زاده با زیرکی خاص خودش ناتاشا را در محور داستان قرار داده و با خلق شخصیتی مرموز، قوی، خبیث، متکی به نفس، غیر قابل پیشبینی، مصمم، کینه جو، باهوش، جدی و خشن، سرد، تند و تیز، شرور و حرفهای، حریف قدری را برای نشان دادن قدرت نیروهای انتظامی به تصویر کشید
بازیگران: شهاب حسینی، داریوش ارجمند، مریلا زارعی و فرهاد اصلانی
تاریخ پخش: ۱۳۸۰
پلیس جوان زمانی روی آنتن تلویزیون رفت که پس از چند سال خالی بودن جدول پخش تلویزیون از از سریالهای پلیسی، رفته رفته بازار ساخت اینگونه آثار مجددا داغ شد و سیروس مقدم یکی از آغازگران این شروع دوباره بود. سریال روایت همزمان چند قصه بود اما حضور شهاب حسینی بهعنوان یک افسر پلیس جوان آن را در زمره کارهای قابل تأمل پلیسی تلویزیون قرار داد. داستان این سریال درباره یونس پلیس جوانی بود که پدرش در مقام قاضی دادگستری سالها پیش به شکل مشکوکی به قتل رسیده بود و او به توصیههای مادرش برای کشف راز قتل پدر وارد دانشکده پلیس شده بود.
پلیس جوان توانست با بهرهگیری صحیح از عناصر درامهای پلیسی معمایی، ابتدا به پیرنگ معماگونه خود شکل درستی بدهد و بعد روابط عشقی را در مناسبات قدرت میان پروتاگونیست و آنتاگونیست بیافریند. سریال از بازیگرهای خوبی هم بهره گرفت و شخصیتهایی را شاهد بودیم که هر کدام انگیزههای مشخص و قابل توجیهی داشتند. در این بین تنها نقص سریال را میتوان به رابطه میان نیلوفر و پدرش وارد دانست.
مهدی فخیمزاده حدود سه سال بعد از «خواب و بیدار» تصمیم به ساخت سریال پلیسی دیگری گرفت؛ مجموعهای که خیلیها در ابتدای پخشاش فکر میکردند میتواند خاطره خوب «خواب و بیدار» را برایشان زنده کند. اما «حس سوم» ساخته جدید فخیمزاده هم به لحاظ قصه و هم ساختار فاصله زیادی با اولین اثر ساخته شده این کارگردان در ژانر پلیسی داشت. «حس سوم» روایت قصه فانتزی یک زن با حس بویای خاص (با بازی نسرین مقانلو) شاید برای مخاطب عادی تلویزیون جذاب میآمد، اما روایت این اثر هیچ وقت نتوانست طرفداران جدی ژانر پلیسی را راضی نگه دارد. اشکال اصلی سریال، معلق بودن میان ترسیم یک فضای رئالیستی و فانتزی بود که کارگردان را به فراخور آن در خلق موقعیتهای پیچیده محدود میکرد. بااینحال کلیت سریال پیشنهاد جدیدی در زمینه ساخت سریالهای پلیسی با مایههای کمدی بود. فخیمزاده در سالهای بعد نیز چند اثر در ژانر پلیسی ساخت «بیصدا فریادکن» و «ساختمان ۸۵» از جمله این آثار بودند که به جرأت میتوان گفت هیچکدام نتوانستند موفقیت اولین کار این کارگردان در این زمینه را تکرار کنند.
بازیگران: حسین یاری، کیکاووس یاکیده و ارسلان قاسمی
تاریخ پخش: ۱۳۸۹
«هوش سیاه» با فیلمنامهای از آرش قادری به جرائم رایانهای میپرداخـت. موضوعی که تا قبل از آن کسی به سراغاش نرفته بود و در آن سال با هرچه بیشتر پررنگ شدن نقش فضای مجازی در زندگی روزمره افراد، مورد توجه قرار گرفت. نقش اصلی پلیس این سریال به حسین یاری سپرده شده بود و کیکاووس یاکیده نیز نقش خلافکار قصه را داشت. موفقیتها و پربیینده شدن فصل اول این سریال، باعث ساخته شدن فصل دوم سریال شد. فیلمنامه هوش سیاه در تعلیقزایی و در ساخت شخصیت اصلی خود بسیار موفق عمل میکند. تا جایی که ابعاد مختلف آنتاگونیست توسط مخاطب به شکلی دقیق قابل فهم است. پلیس نیز در حد و اندازههای شخصیت منفی زیرک و باهوش است و هر کنش از سوی ضدقهرمان با واکنشهای متناسب او همراه میشود. از دیگر ویژگیهای قابلتوجه که تا پیش از این در سریالهای پلیسی غایب بود، توجه به خانواده و زندگی شخصی پلیس است.
بازیگران: محسن تنابنده، ریما رامین فر، احمد مهرانفر و علیرضا خمسه
تاریخ پخش: ۱۳۹۰
فصل اول سریال پایتخت در عید نوروز سال ۹۰ روی آنتن شبکه یک رفت. امروزه دیگر تمام مخاطبان سریالهای تلویزیونی، خصوصا سریالهای کمدی با ماجراهای نقی معمولی و خانوادهاش آشنا هستند. شخصیتهای سریال پایتخت از چنان تنوعی برخوردار بودند که پرداختن به هر یک از آنها بهصورت جداگانه، این امکان را برای گروه سازنده فراهم کرد که تا ۷ سری ساخت این مجموعه پرطرفدار را ادامه دهند.
فیلمنامه پایتخت براساس الگوی پیشرفت نوشته شده است. خانوادهای که با سفر به تهران هدفشان این است که در رفاه بیشتری زندگی کنند و در این بین یکی از مصادیق پیشرفت را میتوان در ادامه تحصیل شخصیت هما (ریما رامینفر) یافت. این کانسپت در دیگر شخصیتها نیز وجود دارد، مثلا شخصیت ارسطو ازدواج را همچون پیشرفتی برای زندگی خود میداند و در تمام فصلها روی این موضوع توجهی ویژه دارد. در یک مقایسه کلی میان ۷ فصل سریال پایتخت میتوان اینطور ادعا کرد که فصلهای اول تا سوم بیشتر به سمت کمدی موقعیت میروند و فصلهای بعدی بیشتر در راستای یک کمدی انتقادی هستند.
دودکش سریالی به کارگردانی محمدحسین لطیفی است که ماه رمضان سال ۱۳92 از شبکه یک سیما پخش شد. دودکش روایتگر داستانی از دو خانواده است که فیلمنامه آن براساس پیرنگ رقابت نوشته شده است و مخاطب داستان دو باجناق را دنبال میکند که دائما با هم در حال جدال لفظی هستند. این جدال در راستای کانسپت برتر بودن و موفق بودن پیش میرود. هومن برقنورد و بهنام تشکر که پیش از این سریال سابقه بازی در سریالهای ساختمان پزشکان و دزد و پلیس را داشتهاند، در اینجا بهعنوان زوج هنری، تثبیت میشوند.
به غیر از بازی بازیگران، یکی از نکات قوت سریال حضور بچهها و نقش آنها در خانواده است. در این سریال شاهد حضور سه کودک در سنین دبستان، پیش دبستان و یک کودک یک ساله هستیم. این در حالی است که در سالهای اخیر، بچهها از اکثر سریالهای تلویزیونی عملا حذف شده بودند یا اینکه نقش دکور صحنه و آکسسوار را ایفا میکردند! اما در دودکش کودکان در داستان حضوری فعال دارند و نقش خود را نیز گرم و گیرا ایفا کردهاند.
سریال نون.خ به نویسندگی امیر وفایی و به کارگردانی سعید آقاخانی در سه فصل روی آنتن شبکه یک رفت. نونخ برعکس بسیاری از سریالهایی که دنباله بیکیفیتی برایشان ساخته میشود، با آغاز فصلهای جدید توانست مخاطب بیشتری را با خود همراه کند. در فصل یک این مجموعه داستان بهگرمی آغاز میشود و جغرافیای روستا و فضای کلی سریال ساخته میشود این روند تا فصل سوم ادامه مییابد و مخاطب در هر فصل با داستانها و چالشهای جدیدی که کاراکترها به وجود میآورند مواجه است. استفاده از استعدادهای بومی در زمینه بازیگری بهجای بهرهگیری از سلبریتیها از مشخصههای اصلی سریال نونخ است.
دیالوگهای سرخوشانه و شخصیتهای متفاوت و بامزه و مردم روستاییای که امیر وفایی خلق میکند مشابه جامعه بزرگتر و از نوع بیپردهتر آن است. مردمی که در عین متحد بودن گاهی اوقات تصمیمات نابهجایشان نتایج زیانباری به همراه میآورد. از طرف دیگر، توفیق در میزانسنهای شلوغ و پرداختن به شخصیتها در چنین موقعیتی که قرار نیست هیچیک از آنها در پیشرفت داستان بیتاثیر باشند، کار دشواری است که آقاخانی در تعامل با وفایی به خوبی از پس آن برآمده است.
بازیگران: پروین دخت یزدانیان، مهدی باقربیگی و جهانبخش سطانی
تاریخ پخش: ۱۳۷۰
قصههای مجید با آن بازیگر نوجوان اصفهانیاش بیشک یکی از ماندگارترین مجموعههای تاریخ تلویزیون است. طوری که وقتی به تاریخ فیلم و سریال در حوزه کودک و نوجوان نگاه میکنیم کمتر اثری را همچون قصههای مجید مییابیم که بتواند به اثری تبدیل شود که نهتنها مناسب تمام اقشار جامعه و گروههای سنی مختلف است، بلکه با دست یافتن به فرم بومی قدرتمند به یک نماد مهم فرهنگی در تاریخ تلویزیون تبدیل شود.
کیومرث پوراحمد، اگرچه در سالهای اخیر بهخاطر افول کیفیت آثارش همواره مورد شماتت و طعنه اهالی سینما واقع شده، اما اگر فقط همین یک اثر را هم در کارنامه داشت، باز هم نامش در تاریخ تلویزیون ماندگار میشد. پوراحمد توانست فیلمنامهای قابل تأمل بر پایه کتابی به همین نام که توسط هوشنگ مرادی کرمانی به رشته تحریر درآمده بود، جلوی دوربین ببرد. درواقع نخستین مرحله خلق «قصههای مجید» به اقتباس اصولی و باکیفیت فیلمنامه از مجموعه داستان مذکور برمیگشت که حاصل آشنایی پوراحمد با ادبیات و تسلطش به این حوزه در مقام یک فیلمسازِ دست به قلم بود. همگرایی قابل ملاحظه عناصر مختلف هنری و فنی در قصههای مجید انسجام ویژهای به این اثر بخشیدهاند و هیچ کدام از مولفههای این سریال خارج از مسیر مورد نظر کارگردان برای تحقق هدف اصلی پروژه حرکت نمیکنند؛ موسیقی ناصر چشمآذر در بین عناصر هنری این سریال، بیشتر از سایر مولفههای هنری قصههای مجید، در ذهن مخاطبان باقی مانده است.
سریال لیسانسهها یکی از آخرین ساختههای سروش صحت است که او فیلمنامه آن را درکنار ایمان صفایی به رشته تحریر درآورد. فصل اول سریال لیسانسهها در ۲۸ قسمت در سال ۱۳۹۵ پخش شد و محبوبیت بسیار زیادی پیدا کرد. جنس کمدی سریال لیسانسهها به آثار کمدی مدرن پهلو میزد که گاهی در آن با شکستن دیوار چهارم به تماشاگر نزدیکتر میشد. شکستن دیوار چهارم به معنای آن است که بازیگران و داستان فیلمنامه برای ارتباط مستقیم و گفتگوی صریح با تماشاگران، از فضای اصلی داستان خارج میشوند.
محبوبیت سریال پس از فصل اول باعث شد تا گروه سازنده، دو فصل دیگر را در ادامه آن بسازند. داستان هر سه فصل سریال لیسانسهها درباره سه دوست صمیمی و جوان است. یکی از آنها فکر مهاجرت در سر دارد و یکی دنبال تشکیل زندگی است و یکی هم بهدنبال خانه میگردد. لیسانسهها تاثیر فراوانی در رشد و پیشرفت هوتن شکیبا گذاشت و او با بازی در این سریال، بیشتر از قبل شناخته شد.