انجمن رمان نویسی پاتوق رمان

Miss.Aghazadeh

برای توهم کرم ریز دو رو می‌زنیم

مدال نداریم گریه کن

نهههههه شری خودمو میکشمممم

کرم فقط مال من بودددد شعبه دو نزنید یه مدال دیگه بهش بدید

Miss.Aghazadeh

ولی در کل مهدیه، این ریحانه از همون روزی که آشنا شدیم شد دختر من تا همین امروز، کلا حس مادرانه نسبت به این بشر دارم بس که همیشه گند میزد

من اون مدال و یه هفته براااااش گریه کردمممم

Miss.Aghazadeh

بذا پیدا کنم پیام اونو

هعی مادر

ببین مادر ببین مادر

Miss.Aghazadeh

forum.patoghroman.top

بیا

با آرتا هم دعوات شد یادش بخیر

آرتا الان تو دانشگاه سراسری تبریز ( دانشگاه مدنی ) مهندسی فیزیک می‌خونه

خیخییییییی

عه ارتا چقد باهم بحث فلسفی کردیم الان یادشم نمیادا

وای چتای قبلو میخونم برگام میریزه الان صد سالم فکر کنم به حاضر جوابی اون موقع نمیرسم

Miss.Aghazadeh

چرا بابا یادشه
الان مراغه س میزنگم میگم یه سر بزنه وضعیت نت درست شذ

Miss.Aghazadeh

اصلا خیلی کرم بودی اون زمان

Miss.Aghazadeh

از هیچکس نمی‌ترسیدی
تا گند می‌زدی پیوی منو ترور میکردی الان چیکار کنم

وای الان به کارای قبلم فکر میکنم تن و بدنم میلرزه برگام پاچیده میگم خدایاااا این ادم من بودممم؟ این حرفا این کارا... اینا مال من بودهههههه

واقعا شری تو یه مادر صبور هستی واقعا صبوری

وای خدا مردم از خنده

حسودیم شد

Miss.Aghazadeh

حسودی نکن بابا ایشالا دوباره جمع شیم همینا هست