خب اول از همه دوست دارم که منو دوست خودتون بدونید و اینکه بدونید قصد و غرضی از حرفام ندارم و صرفا دلم میخواد کمککار نویسندهها باشم
ببینید جدا از همه، همه چی رمان به کنار اگر یک پارت از رمان رو بخونید متوجه میشید که بیشتر شرح وقایع هستش تا رمان نویسی.
رمان روح داره و هنر رماننویسی یعنی لمس کردن قلب و احساس خواننده پس قبل از هرچیزی باید روی نوشتن کار کنیم تا موضوع و کاراکتر و ایده و و حتی پیام نویسنده
برید از اول با دید یک آدمی که تا به حال هیچ رمانی نخونده، رمانتون رو بخونید. آیا شما به عنوان اون فرد به کتاب، داستان، رمان و ... علاقه مند میشید؟ یا به این کار ادامه میدید؟
ببینید جدا از همه، همه چی رمان به کنار اگر یک پارت از رمان رو بخونید متوجه میشید که بیشتر شرح وقایع هستش تا رمان نویسی.
رمان روح داره و هنر رماننویسی یعنی لمس کردن قلب و احساس خواننده پس قبل از هرچیزی باید روی نوشتن کار کنیم تا موضوع و کاراکتر و ایده و و حتی پیام نویسنده
برید از اول با دید یک آدمی که تا به حال هیچ رمانی نخونده، رمانتون رو بخونید. آیا شما به عنوان اون فرد به کتاب، داستان، رمان و ... علاقه مند میشید؟ یا به این کار ادامه میدید؟
خوبه، باید چیکار کنم؟