موزیک پلیر

بازدیدهای نمایه

77

آخرین بازدیدکنندگان

  1. 77 بازدیدهای نمایه
  2. Ghazal
  3. فرگل
  4. G.sky
  5. ilya
  6. dnyamhal
Maryamalism
پسندها
62

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها مدال‌ها مناطق ارسالی‌ها درباره کاربران بازدیدکننده از نمایه شما

  • 💝💝💝💙💙💙💚💛💚💜💜💜💜
    به همه ی آدم ها در زندگی فرصت هایی داده می شود
    و نباید این فرصت هارا دست کم گرفت
    بعضی ها برای شکوفایی یک استعداد
    بعضی ها برای رسیدن به مقام
    و بعضی ها برای رسیدن به کمال
    این دست خود،خود ،خود ،شخصِ شخیصِ شماست
    که درک کنید ؛ که چه موقع این فرصت را از دست بدهید و چه موقع آن را از هدر شدن نجات دهید
    من به شانس معتقد نیستم
    چون اونی که شما بهش میگید شانس درواقع همان فرصتی است که آن قدر به آن بی توجهی کرده بودید از هر راهی که می آمده تا شمارا برای آنچه که برای ساخته شده اید برساند
    دیگر به ضرب زور و التماس خودش را به جلوی شما پرتاب
    و با شما تصادف میکند
    که آن را ببینید!
    بعضی ها همین تصادف راهم پشت سر میگزارد و گازش را می گیرند و می روند
    و تنها اتفاقی که می افتد چیست؟
    به همین سادگی همه چی تمام میشود؟
    زدو رد شد رف؟
    نه!!!!
    ناگهان در کائنات یک پل میشکند یک کاخ فرو می ریزد
    و آسمان دگرگون میشود ،همه چی به یک باره عوض میشود و فرصت شما در حسرت رسیدن به شما چشم باز دستش به سوی شما تا ابد محو می شود
    و شما مسیر زندگیتان عوض و مسیر خیلی از زندگی هارا عوض کرده اید
    و کم کم به یک موجودی بی رمق تبدیل میشود ...

    💞💖💗💗💛💙💙💛💚💝💝💜💓💛
    💥💥💝💝💝💞💞💞💞💥💥

    قرار بود ،
    زندگی را آن گونه ک میخواستم تغییر دهم
    که باب میل اوست و من
    قرار شد رنگ دل من آتشین و حاشیه آبی، و رنگ دل او شعله و حاشیه سبز باشد؛ گره در هم، وصل تا به ابد!
    که چه شد؟
    قرار شد دست هایمان دور از هم به دور هم باشد چه شد!؟
    قرار شد در دو مکان در ی زمان در دوفنجان عشقمان باشد؛ چه شد!؟
    قرار شد در دو لاین موازی ساق دوش هم باشیم ؛چه شد !؟
    قرار شد اختر و گیتی بدون منوتو خواب نروند ؛
    پس چه شد!؟
    قرار بوده انگار، که خیلی قرار ها شود ؛
    اما حاصل بیقراری شد!


    💥💥💞💞💞💞💥💥💥💖💖💖💞

    خوشحال میشم شرکت کنی😍😍
    🤗🤗🤗🤗🤗🤗
    نشسته بودم
    تنها نوایی که به گوشم میخورد
    صدای شلاقی خوردن باد در هوا ،صدایی جیک جیک از دور، ترخ تروخ ، صدای گروم گروم، و بانوی من این جا برای شما امن نیست،
    به گوشم میخورد
    یکم خیز برداشتم از جایم و بلند شدم
    چاییم را ریختم
    دوحبه قند از قندان روی طاقچه برداشتم
    و مجدد به سکانم برگشتم
    این قدر محو کارهایم شده بودم ک بی توجی ام
    دل چایم را شکسته بود و سرد شده بود
    دلم نیامد بریزمش نشستم ساعت ها باهاش دردل کردم
    از سیر تا پیاز زندگیم برایش گفتم برایش اشک ریختم باهاش خندیدم
    ی جاهایی خندش میگرف ی جاها اخم هایش در هم میرفت
    دست اخر دیگر در لیوان اثری از چایی نبود
    خالی ،خالی بود
    لیوان را برعکس کردم
    چندین بار تکانش دادم
    یعنی کجا رف؟ مگر گوش نمیداد؟
    کمی دقت کردم
    دیدم ترک برداشته و عمق گرفته
    و شکسته!

    🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗
    💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💖
    بین در ایستاده بودم
    شونه سمت راست بدنم داشت به طرز وحشتناکی به آهن در فشار می آورد
    سخت سنگینی ام را به دیوار هل میدادم
    به خانه همسایه روبرویی خیره شده بودم
    خاطرات گذشته قشنگ جلوی چشمانم رژه میرفت
    من بودم و ۱۴ سالی که گذشته بود
    قبلا در این منزل پروین خانم مینشست یادش بخیر الان دست اختر خانمه
    چقدر دلتنگ آن روز هایی ام که دخترش نرگس می آمد تا باهم خاله بازی کنیم
    کمی آن طرف تر درب سفید با رگه های طلایی که قبلا سفید بود و کنار دیوارش پنج تا درخت خرمای سر به فلک کشیده که قدمتشون بیش از ۲۰ سال میخورد با نهال های قدو نیم قد کنارش .
    اما آنها را بریدند که ریشه هایشان به پی و رنگ خانه ها آسیب میزند اما من یقین دارم آن ها هنوز هم زنده اند فقد چند قطره آب بیشتر لازم دارن تا جوانه ها سر در بیاورند
    دیگر چشمم نمیبیند
    سرم را با اکراه کمی به سمت راست چرخاندم
    خانه ای بود با دیواری سیمانی و دری قرمز و یه رد سبزی از بامش پیداس انگار نهالی بود
    پلک زدم
    دیوارش کاشی قهوه ای رنگ در قهوه ای و سفید و طلایی
    تا حالا ساکنان این خانه را ندیدم ولی سخت دلم برای آدم های قبلی که در آن خانه بودن تنگ شده بود
    کم کم تمام خاطراتم داشت پرنگ تر میشد که دستی روی شانه ام حس کردم
    .......

    💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💝
    🤗🤗

    چند وقتیست حس عجیبی دارم
    گویی طبلی عجیب در من درحال کوفتن است
    حسی ،شوری غریب در من هویداس
    عشق!
    درحواشیه تاریخچه زندگانی ام آدمکی دوچشم نمیبینم
    ولی
    حس و حالی بس عجیب اندر غریبی میچشم
    که لذت میبرم
    در من ساز و دهولی برپاست
    از جنس
    شوق زندگی

    🤗🤗🤗
    #مریمالیسم
    💝💝💝

    امروز تعطیل بود
    با خودم فکر میکردم امروزو عشقو حال می کنم
    امروز مال من خواهد بود
    امروز از آن من شد
    لحظات شاد و خنده دار هم داشتم
    به خودم هم رسیدم، رقصیدم،موزیک گوش کردم،چایی خوردم برخلاف اوقاتی که حتی یک لیوان هم نمیشد بخورم
    ولی زیاد راضی نبودم
    دوست داشتم یک جور دیگ امروزمو طی کنم
    دوست داشتم خودم برنامشو میچیدم و همه طبق اون میرفتن و بیشتر به من خوش میگذشت
    با این وجود
    من امروزم را دوست داشتم
    و خدارو شاکرم
    و خیلی خوشحالم
    بالاخره فرداهایی هم هست که قراره مال من باشه
    همش که به امروز منتهی نباید بشن

    💞💞💞
    💛💜💚💙💛💚💜

    نسیم صورتم را نوازش میکرد
    نگاهم به سقفی وسیع و مجلل بود
    مخمل سیاه میبینم با لک لک های بنفش و رگه های خاگستری یک جاهایی آثاری از غبار به چشم می خورد
    گویی ابرهایی بودن که اسیر سیاهی شب شده بودند
    بی اختیار جستجو میکنم
    ستاره ای نبود ک چشمک بزند
    از قضا ماه هم فرار کرده بود
    همچنان عمیق بود نگاهم
    انگار دارای نیرویی فرا زمینی بودم
    و قصد شکافتن این پرده پولادین را داشتم
    سوزش از سر خیره شدن را حس می کردم
    به خودم آمدم
    روبرو را نگاهی میکنم
    پشه هم پرواز نمیکند
    صدای جیرجیرک نمی آید
    حتما پیداکرده لیلی اش را که امشب راحت خفته است!
    به دنبال چه میگردم؟ این نشانه چیست؟ که بسختی قصد پیدا کردنش را دارم
    قاصدک ها هم هنوز نروایده اند
    دیریست پیک صبا
    خودش را از اخباراحوال رسانی بازنشسته کرده است
    مجدد به سیاهی شب چشم میدوزم....

    💛💜💚💙💛💚💜
    👒👒👒💞💞💞💞
    شما هرگز
    یک دزد را به خانه‌تان دعوت نمی‌کنید!
    پس چرا به افکار منفی باید این اجازه را دهید تا وارد ذهنتان شده و شادی‌ها و انرژی شما را بدزدند

    #چارلی چاپلین
    👒👒👒👒💞💞💞
    • لایک
    واکنش‌ها[ی پسندها]: G.sky
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...

به جمع خانواده پاتوق خوش آمدید

بر روی دکمه های زیر کلیک کنید

تمامی موضوعات و پست های مکتوب بیانگر دیدگاه نویسنده است و به هیچ وجه بیانگر دیدگاه مدیریت انجمن نیست.

بالا