- تاریخ ثبتنام
- 2021/10/07
- نوشتهها
- 605
- پسندها
- 2,045
- امتیازها
- 125
- مدالها
- 16
- محل سکونت
- چهارمحال و بختیاری
کد مانهوا: 006
عنوان اثر: بدن من توسط کسی تسخیر شده است
نام نویسنده: نونابینگ (Nunaebing)
نام مترجم:
ادیتور:
کلینر:
وضعیت: درحال بروزرسانی
ژانر: فانتزی، عاشقانه، ماوراءطبیعی
ناظر:
خلاصه مانهوا:
"به من گوش کن من تنها کسی هستم که میتوانی به او تکیه کنی."
"……."
"من تنها برای تو هستم."
"……."
"تنها من."
چه فانتزی منزجر کننده ای! * * * بیش از 10 سال بدن من توسط شخص دیگری تسخیر شده بود. برای اون آدم خوبه اگه از بدن من استفاده کنه و بهم برگردونه، اما نه تنها با استفاده از بدن من ازدواج کرده، بلکه مثل یه کَنه با بدن من به شوهرش چسبیده..؟!
"اول، بیا طلاق بگیریم."
من سعی کردم با دور ریختن شوهرم که با من مثل زباله رفتار می کرد و خانواده ام که با من مانند خاک رفتار می کردند زندگی جدیدی را شروع کنم. اما...
"ترک؟ منو ترک میکنی؟"
شوهرم حرفامو باور نمیکنه!
"برادر بزرگ چرا طرف او را می گیری؟"
برادر کوچک من ناگهان حسود شد.
"در این خانه بمان. هیچ جا نمیتوانی بروی."
حتی پدرم که از من متنفر بود ناگهان دچار وسواس شد؟ یکدفعه چه بلایی سرشان آمده است؟
عنوان اثر: بدن من توسط کسی تسخیر شده است
نام نویسنده: نونابینگ (Nunaebing)
نام مترجم:
ادیتور:
کلینر:
وضعیت: درحال بروزرسانی
ژانر: فانتزی، عاشقانه، ماوراءطبیعی
ناظر:
خلاصه مانهوا:
"به من گوش کن من تنها کسی هستم که میتوانی به او تکیه کنی."
"……."
"من تنها برای تو هستم."
"……."
"تنها من."
چه فانتزی منزجر کننده ای! * * * بیش از 10 سال بدن من توسط شخص دیگری تسخیر شده بود. برای اون آدم خوبه اگه از بدن من استفاده کنه و بهم برگردونه، اما نه تنها با استفاده از بدن من ازدواج کرده، بلکه مثل یه کَنه با بدن من به شوهرش چسبیده..؟!
"اول، بیا طلاق بگیریم."
من سعی کردم با دور ریختن شوهرم که با من مثل زباله رفتار می کرد و خانواده ام که با من مانند خاک رفتار می کردند زندگی جدیدی را شروع کنم. اما...
"ترک؟ منو ترک میکنی؟"
شوهرم حرفامو باور نمیکنه!
"برادر بزرگ چرا طرف او را می گیری؟"
برادر کوچک من ناگهان حسود شد.
"در این خانه بمان. هیچ جا نمیتوانی بروی."
حتی پدرم که از من متنفر بود ناگهان دچار وسواس شد؟ یکدفعه چه بلایی سرشان آمده است؟